ادامه هدفهاي آموزشي يا هدفهاي يادگيري

امتياز مهم  اين گونه هدفهاي آموزشي اين است  که به سهولت قابل شناسايي وقابل اندازه گيري هستند . همچنين  معلم به کمک هدفهاي رفتاري  مقصود خود را از آموزش موضوعات درسي به طور دقيق مشخص  مي کند که در پايان درس چه انتظاراتي از آنان خواهد  داشت .

متخصصان آموزشي توصيه مي کنند که بهتر است هنگام نوشتن هدفهاي آموزشي  رفتاري ، علاوه بر کاربرد فعلها وعبارات مشخص کننده رفتار ، شرايط يا وضعيتي را که رفتار بايد درآن انجام پذيرد ونيز ملاک يا معيار  توفيق رفتار نيز ذکر شوند.  به اين نوع هدفهاي رفتاري  ، هدفهاي کامل رفتاري گويند.

نوشتن هدفهاي رفتاري کامل ، کار تهيه سوالهاي امتحاني را  آسان مي کند  ، زيرا آنها به مربي مي گويند که در تهيه هر سوال چه نوع عملکردي را از دانش آموزان  درنظر داشته باشد ، چه شرايطي را براي پاسخدهي دانش آموزان فراهم آورد ، وبا چه معيار ها يا ملاکهايي کار آنها را ارزشيابي کند .

 طبقه بندي هدفهاي آموزشي

هدفهاي آموزشي بسيار متنوع اند . براي سهولت مطالعه  آنها را به گونه هاي مختلف  طبقه بندي کرده اند. معروف ترين  طبقه بندي از هدفهاي آموزشي بوسيله  گروهي  از متخصصان آموزش وارزشيابي پيشرفت تحصيلي تهيه شده وبه نام بنجا مين اس . بلوم که سرپرستي اين گروه را به عهده  داشته معروف گشته است.

دراين طبقه بندي هدفهاي آموزشي ابتدا به سه طبقه کلي  1- حوزه شناختي  2-  حوزه عاطفي  3 حوزه رواني حرکتي تقسيم شده اند وهر حوزه نيز داراي طبقه بنديهاي مخصوص  به خود مي باشد .

الف -  هدفهاي حوزه شناختي  به جريانهايي که با فعاليت ذهني  وفکري سروکار دارند مربوط مي شوند . از اين لحاظ    اين حوزه مهمترين  حوزه يادگيري به شمار مي آيد ، زيرا اکثريت فحاليتهاي تحصيلي وغالب موضوعات درسي وهدفهاي آموزشي به اين حوزه مربوط مي شوند.

 ب  -  حوزه  عاطفي  شامل هدفهايي است که تغييرات حاصل در علاقه ها، نگرشها وارزشها ونيز رشد  ا رج شناسي وسازگاري را نشان مي دهد.هر چند که مربيان ضمن آموزش هدفهاي حوزه شناختي  ، چه مستقيم وچه غير مستقيم در آموزش هدفهاي حوزه  عاطفي نيز مي کوشند ، با اين حال چون محتواي برنامه هاي درسي را بيشتر هدفهاي  حوزه شناختي تشکيل  ميدهند ،کاربرد حوزه عاطفي در سطح آموزشگاهها  به اندازه کاربرد حوزه شناختي  شهرت نيافته است .

ج -  حوزه رواني حرکتي به زمينه مهارتهاي حرکتي مربوط است . به سخن ديگر ، هرفعاليتي  که علاوه بر جنبه رواني داراي جنبه جسماني نيز باشد دراين حوزه  جاي دارد . تفاوت هدفهاي اين حوزه با هدفهاي حوزه شناختي  در اين است که هدفهاي حوزه شناختي صرفا به فعاليتهاي ذهني ختم مي شود ، اما هدفهاي حوزه رواني -  حرکتي هم به فعاليتهاي  ذهني وعاطفي وهم به فعاليتهاي جسمي نياز دارند.

برخلاف حوزه شناختي ، هدفهاي حوزه عاطفي و هدفهاي حوزه رواني حرکتي با آزمونهاي کتبي متداول به خوبي قابل سنجش نيستند .  سنجش هدفهاي حوزه عاطفي وحوزه رواني حرکتي با وسايلي به غير از آزمونها ي مورد استفاده در حوزه شناختي امکان پذير است .

 

حوزه شناختي   (cognitive  domain )

بلوم وهمکاران (1956، 1368) هدفهاي حوزه شناختي را در شش طبقه کلي طبقه بندي کرده اند. هريک از اين طبقه ها يک نوع فرآيند شناختي را توصيف  مي کند . اين شش طبقه طي سلسله مراتبي  از عيني وساده به انتزاعي وپيچيده مرتب شده اندوشامل شش طبقه اصلي  به شرح زير مي باشند :

الف – دانش :  ( knowledge )      

   دانش شامل يادآوري  (remember ) [بازخواني (recall  ) و باز شناسي ( recognition  )  ] امور است. در واقع دانش عبارت است از تکرار پاسخهايي که قبلا در موقعيتهاي يادگيري تمرين وآموخته شده اند .

هدفهاي نمونه :

1-ياد گيرنده بتواند متغير مسقل ومتغير وابسته را تعريف کند.

2-ياد گيرنده بتواندانواع آزمونهاي عيني را نام ببرد .

ب فهميدن :     ( comprehension  )

فهميدن يعني توانايي درک منظور يا مقصود يک مطلب .فهميدن به پاسخهايي بيشتر از آنچه  قبلا تمرين وآموخته

شده نياز دارد.  اين پاسخهاي اضافي عبارتند از ترجمه يا برگردان ، تفسير وتعبير ، خلاصه کردن وکشف شباهتها

وتفاوتها به بياني تازه  .

هدفهاي نمونه :

1-يادگيرنده بتواند دلايل شيوع بيماري مالاريا را بطور کامل توضيح دهد .

2-يادگيرنده بتواند يک صفحه متن انگليسي را به فارسي ترجمه کند.

3-يادگيرنده بتواند مثالهايي براي غذاهاي پر کالري وکم کالري ذکر کند.

ج- کار بستن :         ( application )

کاربستن  عبارت است از توانايي استفاده از قواعد ، قوانين ، اصول علمي ، دستور العملها  وديگر مفاهيم انتزاعي درموقعيتهاي عيني و عملي،

هدفهاي نمونه :

1-يادگيرنده بتواندپس از اتمام آموزش مراحل مختلف کلر زني منبع آب را عملا انجام دهد.

2-يادگيرنده بتوانددر پايان دوره تحصيلي يک رژيم غذايي مناسب  براي يک بيمار ديابتي تعيين نمايد .

د- تجزيه وتحليل :        (analysis )

باد گيري در سطح تجزيه وتحليل شامل توانايي تجزيه  کردن يک موضوع به اجزا تشکيل دهنده آن ومشخص کردن ارتباط وسازمان کلي اجزا است .

هدفهاي نمونه :

1-يادگيرنده بتواند اجزاي يک گزارش  تحقيقي  را مشخص کند .

2- يادگيرنده بتواند پس ازاتمام آموزش فهرستي از مشکلات بهداشتي منطقه تحت پوشش خودرا تهيه کند.

ه ترکيب            (synthesis )

 ترکيب مستلزم در هم آميختن دوباره تجربيات ،  واقعيتها  ،دانستني ها واستنتاج يک روش  يا سازمان دهي جديد است .  اهداف آموزشي در اين سطح توانايي  ا رائه راه حلهاي جديد ، توليد شيوه ه اي نوين وايجاد يک برنامه منسجم را دنبال وکند .

هدفهاي نمونه :

1-يادگيرنده بتواندبراي تدريس يک موضوع يک طرح آموزشي ابتکاري ا رائه دهد.

2-يادگيرنده بتوانددرمورد عوامل موثر در بهبودکيفيت فعاليتهاي يک برنامه بهداشتي ، پيشنهاداتي ا رائه نمايد .

و-  ارزشيابي                (evaluation )

توانايي قضاوت يا داوري کمي وکيفي  در باره مطالب وموضوعات مختلف با توجه به ملاکهاي معين .

هدفهاي نمونه :

1-يادگيرنده بتواند يک مقاله انتقادي در باره استفاده از تنبيه بدني در مدارس بنويسد .

2-فراگير بتواند نقاط قوت وضعف فعاليتهاي يک بهورز را بر اساس استانداردهاي ا رائه خدمات نقد و ارزشيابي  نمايد .

حوزه عاطفي     (affective  domain )

اهداف حوزه عاطفي  مرتبط با ارزشها ونگرشهايي است که رفتارهاي آدمي را هدايت ميکنند.  طبقه بندي حوزه عاطفي نيز بصورت سلسله مراتبي ، از ساده به پيچيده مرتب شده اند. دستيابي به اهداف سطوح پايين تر به منزله مقدماتي هستند که براي رسيدن به اهداف  سطوح بالاتر ضروري اند وشامل پنج طبقه  به شرح زير مي باشد :

الف – دريافت کردن    receiving  ( توجه کردن  attending  )

منظور کلي ازاين سطح توجه دادن  (  جلب ، حفظ ، وهدايت  ) فراگير به  موضوع آموزشي است .  اين جلب توجه  ، مقدمه وسر آغازي براي  ايجاد علاقه به فعاليتهاي آموزشي ودستيابي  به سطوح بالاتر يادگيري در اين حوزه است .

هدفهاي نمونه :

1-ياد گيرنده مايل است  به موضوعي که در کلاس  آموزش داده ميشود  توجه نمايد.

2-يادکيرنده مي پذيرد که در يادگيري هدفهاي رفتاري درس بايد توجه بيشتري داشته باشد.

ب – پاسخ دادن      ( responding )   

 پاسخ دادن  يعني توجه فعالانه  به پديده ها و انجام کارهايي در باره آنها ، يا فعاليت حاکي از پذيرش يک عقيده يا يک خط مشي .در اين سطح فراگيران نسبت به موضوعي که به آن توجه داده شده  پاسخ ميدهند.  پاسخ دادن را مي توان  به عنوان واکنش وابراز علاقه  به يک موضوع تلقي نمود.

هدف نمونه :

1-يادگيرنده بطور داوطلبانه مطالب  بيماريهاي واگير رادرمجلات فصلنامه بهورز  مطالعه ميکند.

ج- ارزش گذاردن  (  valuing  )     

   در اين سطح رفتار فراگيرنشان دهنده  احساس ، عقيده ونگرش او نسبت به يک موضوع است . درمرحله ارزشگذاري  شخص تصور ميکند  که انجام رفتارها داراي ارزش است  وخود بايد نسبت به آنها تعهد داشته ، همچنين ديگران  را هم به رفتاري که خود انتخاب کرده است راهنمايي کرده وآنان نسبت  به انجام رفتار تشويق نمايد.

هدف نمونه :

1-يادگيرنده در بحث گروهي از عقايد يکي ازدوستان  همکلاسي خود که به آن باور دارد  دفاع ميکند.

د – سازمان دادن به ارزشها    ( organization  of  values )

در اين مرحله منظور دسته بندي ونظامدار کردن ارزشهاست  ، به گونه اي که بعضي از آنها مهمتر از بعضي ديگر جلوه کند .

 

هدفهاي نمونه :

1-يادگيرنده نياز  به يافتن نوعي تعادل بين رشد اقتصادي وحفظ منابع طبيعي را تشخيص مي دهد .

2-يادگيرنده باورهاي خود را در هم مي آميزدويک نظام ارزشي براي خود بوجود مي آورد.

شخصيت پذيرفتن          (characterization )

منظور از اين مرحله  تبديل نظام ارزشي به صورت يک سبک زندگي يا يک ديدگاه فلسفي .

اين کار از درهم آميزي صرف  ارزشها وتعيين روابط بين آنها  فراتر مي رود ونوعي فلسفه پايدار زندکي را شامل مي شود .

هدف نمونه :

1-يادگيرنده در موقعيتهاي مختلف متناسب  با نظام ارزشي خودش رفتار ميکند.


حوزه رواني -  حرکتي   domain ) psychomotor )

اهداف حوزه رواني حرکتي  به حرکات واعمال ماهرانه اي  که نياز مند فعاليتهاي  توامان  بدني ورواني  هستند.

يادگيريها وهدفهاي آموزشي  در حوزه رواني حرکتي  ، عناصري  از حوزه هاي  شناختي وعاطفي را در خود دارند وقابل تفکيک از آنها نيست . يعني اينکه مهارت وانجام يک فعاليت رواني  - حرکتي  ، مستلزم  درک ، شناخت وعاطفه نسبت به آن است. اين حوزه هم  داراي سطوح مختلفي است  که بصورت سلسله مراتبي از ساده به پيچيده  مرتب شده اند. هر سطح پيشنياز سطح بالاتر است . بنابراين  صرف رسيدن به يک  سطح ، به معناي مهارت وتسلط  کافي در انجام فعاليت رواني حرکتي نسيت واين امر نياز به گذشتن از پنج سطح اين حوزه را د ارد .

 

 الف مشاهده         (observation  )

مشاهده پايين ترين سطح مهارتهاي رواني حرکتي استدراين انتظار اين است  که دانش آموز  با مشاهده  رفتار مربي ، به ترتيب وتوالي اعمال  ، رابطه موجود ميان آنها ونتيجه نهايي رفتار را به دقت مشاهده  کند.  ميزان موفقيت در دستيابي  به اين سطح از يادگيري ، معمولا از طريق تقليد رفتارهاي مربي  مشخص مي شود . هنگام تقليد زمان ونتيجه تقليد  چندان مورد نظر نيست  بلکه  توجه به انجام متوالي اعمال ، ورفتار وحالات مربي  مد نظر است .

 

 

 

ب- اجراي مستقل

در اين سطح انتظار اين است که از وابستگي دانش آموز به مربي کاسته شودودانشآموز بطور مسقل وبدون کمک مربي عملي را انجام دهد، به طوري که ممکن نياز به ياري مستقيم مربي نباشد . در اين مرحله مربي رفتار فراگير را

در انجام هر عمل مشاهده نموده واشتباهات او را پيدا کرده وشيوه اجراي صحيح را به او آموزش مي دهد.

 

 

ج – دقت در اجرا

در اين سطح سرعت ،  دقت وزمان انجام کار در دستيابي به اهداف آموزشي اهميت دارد . در اين سطح انتظار     مي رود دانش آموز به اعمال ورفتار خود توجه کند ، حرکات خود را سريعتر کند ، اشتباهات خود را کمتر کرده و کلا کنترل دروني بيشتري نسبت به رفتار خود داشته باشد.

 

د – هماهنگي  اجرا

منظور از اين سطح يادگيري ، اجراي هماهنگ مجموعه اعمال با رعايت توالي رفتارهاست . همچنين در اين سطح  دانش آموز توانايي انجام هماهنگ چئدين حرکت را کسب  مي کند. در مطلوب ترين حد اين سطح  ، فرد مي تواند فعاليتهاي ديگري را ضمن انجام عمل مورد نظر به طور هماهنگ پيش ببرد.

 

ه – عادي شدن

در اين سطح از يادگيري که بالاترين مرحله حوزه رواني – حرکتي است  دانش آموز با تسلط کامل وبه طورخودکار  به انجام دادن دقيق  وموزون فعاليت عات مي کند ونيازي به فکر کردن درباره هماهنگي  ، تنظيم وتوالي انجام فعاليت در خود احساس نمي کند . در ارزشيابي دستيابي به اين سطح از يادگيري از مهارتهاي رواني – حرکتي  عواملي مانند سرعت ، دقت وصحت  - در مطلوب ترين حد خود – به عنوان معيار محسوب مي شوند .

بديهي است هنگامي مي توان فردي را به به عنوان ارئه کننده خدمت روانه يک فيلد اجرايي کرد که داراي اين سطح از توانايي شده باشد.